معنی فروریختن، متلاشی شدن، دچار سقوط واضمحلال شدن، غش , کردن، اوار, معنی فروریختن، متلاشی شدن، دچار سقوط واضمحلال شدن، غش پ کردن، اوار, معنی tcmcdoتj، kتgاad abj، b]اc srmz mاqkpgاg abj، ya , lcbj، اmاc, معنی اصطلاح فروریختن، متلاشی شدن، دچار سقوط واضمحلال شدن، غش , کردن، اوار, معادل فروریختن، متلاشی شدن، دچار سقوط واضمحلال شدن، غش , کردن، اوار, فروریختن، متلاشی شدن، دچار سقوط واضمحلال شدن، غش , کردن، اوار چی میشه؟, فروریختن، متلاشی شدن، دچار سقوط واضمحلال شدن، غش , کردن، اوار یعنی چی؟, فروریختن، متلاشی شدن، دچار سقوط واضمحلال شدن، غش , کردن، اوار synonym, فروریختن، متلاشی شدن، دچار سقوط واضمحلال شدن، غش , کردن، اوار definition,